شاینا گلیشاینا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

لوبیای کوچولوی زمستونی

از اين به بعد به جاي ني ني و مي مي دو واژه جديد

چندروز پيش گذاشته بودمش پشت پنجره مدرسه ابتدايي بغل خونه رو كه اون روز تعطيل بود نگاه ميكرد هي گفت ني ني ني ني منم گفتم ني نيا رفتن خونشون لالا كنن حالا از اون روز به بعد ني ني شد ني نييو و مي مي شد مي ميو. بچم چه ميدونه علامت جمع چيه ديگه!!!!!!
27 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

الان بعد مدتها ميخوام بنويسم ولي اصلا نميدونم از كجا واز چي شروع كنم اول اينكه خجالتم به خدا به خاطر اينهمه تاخير ولي شما دخمل طلا انقدر ماشالله شيطون شدي كه فرصت نميكنم بيام چيزي بنويسم ولي حيفه چون اين روزا انقدر خوردني و با نمك شدي و كاراي با مزه انجام ميدي هر روز هم كلمات جديدياد ميگيري و مارو سورپرايز ميكني من از همين امروز شروع ميكنم و به عقب ميرم فكر كنم اينطوري راحتره  امروز صبح بابا رفت اهواز  شما هم خواب بودي وقتي بيدار شدي سراغ بابا رو گرفتي  فدات بشم كه باباشناس شدي جوجه . خيلي با مزه ١: اداي گريه در مياره دستاي تپلشو ميزاره رو چشماش البته از بين انگشتاش منو نگاه ميكنه بعد ضداي گريه در مياره يعني من خيلي ماما...
25 ارديبهشت 1393
1